آری همانگونه که در قسمت قبل بررسی کردم با تبلیغات صورت گرفته و دلائل اقتصادی ذکر شده هر روز شاهد بروز و ظهور شرکتی با ساختار هرمی و بازاریابی چند سطحی با اسامی مختلف بودیم و متاسفانه هستیم به قول معروف این شرکتها در جلسات presentation یا همان معرفی با استفاده از شعارهای جذاب ،متن ها و جملاتی که از نظر روانی بیشترین تاثیر را بر ذهن مخاطب می گذاشتند و گاه با معرفی کتابهایی از قبیل «قورباغه ات را بخور»(برایان تریسی) و «چه کسی پنیر مرا جابجا کرد؟»(اسپنسر جانسون)1 آن را در مسیر خدمت به شرکت قرار می دهند تا فرد به هر کاری که ارزش ندارد بگوید نه! که افراد ضعیف کارهای مهم را و افراد توانا و موفق کارهای کم ارزش را به تعویق می اندازند و کاری که ارزش دارد پول درآوردن است! و آتقدر از دنیس واتیلی می گویند« انسانهای ناموفق به کارو فعالیتهایی می پردازند که ناراحتی های زمان حال آنها را برطرف کند و افراد موفق به کار و فعالیتهایی می پردازند که آنها را به اهدافشان می رساند» و نیز خود را به صورت همان فردی ببینید که در آینده می خواهید باشید « هرکس هرطور خود را مجسم کند به همان تبدیل خواهد شد» تا با درک تغییرات به سرعت فرد وارد عمل شود و درک تغییرات باید کرد تا از قافله عقب نیفتد. و اینها متاسفانه چشم افراد را بر واقعیات می بندد و زمانی لازم بود تا به واقغیات این شرکتها برسند که یکى از شرایط مبادله و تجارت در دنیا، تجارت منصفانه است، یعنى پولى که در قبال خرید یک کالا و یا خدمت پرداخت مى شود، باید با هم سنخیت داشته باشند و این قاعده مورد قبول همه سازمان هاى تجارى دنیا است، در حالى که در شرکت هاى هرمی این شرط اساسى تجارت منتفى است و اعضاى جذب شده به این شبکه ها در دو ردیف انتهایى عضویت (پایین ترین سطح و سطح قبل از آخرین ردیف) هیچ دریافتى ندارند و در آن صورت تعداد بسیاری از اعضاى این شبکه هیچ درآمدی نخواهند داشت و این نشان مى دهد، مبادله صورت گرفته به هیچ وجه شرط انصاف را ندارد و در قالب قانون تجارت هم نمى گنجد2. به این مساله این را باید افزود که افراد جذب شده به این شبکه هاى چندوجهى استعداد یکسانى ندارند .اما جدای از زیان عده ای از مردم ، مهمترین مشکل را خروج ارز از این طریق باید دانست هر چند آمار رسمی و مستندی در اینجا وجود ندارد اما رقم بین 240 تا 450 میلیون دلار تها مربوط به فعالیت یکی از شرکتهاس بود .خروج هر یک میلیارد دلار ارز از کشور معادل از دست رفتن صد هزار فرصت شغلی است که به این ترتیب با خروج 450 میلیون دلار ارز از کشور توسط تنها این شرکت سالیانه حداقل 45 هزار فرصت شغلی از بین می رود و نیز از خطرات مهم تر آن می توان به کاهش ثروت ملی و کاهش توسعه اقتصادی اشاره کرد
1- همایش بررسى شرکت هاى گلدکوئستى در دانشکده فنى دانشگاه تهران سال 84
2-ماجرای پنیر http://labgazeh.parsiblog.com/-546258.htm
3- به این ماجرای آشفته خروج ارز از کشور و تبعات آن این دو روش را که سود سرشاری را نصیب فرصت طلبان کرده اضافه نمایید:
خروج ارز از طریق معاملات ملک
همانگونه که میدانید نزدیک ده سال است که نرخ دلار تقریبا بدون تغییر در حدود 900تومان باقی مانده است، ولی طی این مدت قیمت ملک چند برابر شده است. افزایش دائمیقیمت ملک عدهای از خارجنشینان را به این فکر انداخته تا دلار وارد کرده و ملک خریداری کنند.
پر واضح است ارزش املاکی که در این سالها خریداری شده در حال حاضر چند برابر شد، بهطوری که در ده سال گذشته هر زمان که پول آوردهاند و ملک خریدند، سال بعد با 20 تا 40درصد افزایش بها، فروخته و پس از تبدیل به دلار از کشور خارج کردهاند. یعنی چند برابر دلار وارداتی، از مملکت ارز خارج شده است. این مطلب به اندازهای جا افتاد، که میگویند بهترین جای دنیا برای سرمایهگذاری روی ملک، ایران است. علت هم معلوم است تورم قیمت ملک را بالا میبرد؛ ولی قیمت ارز از سوی دولت ثابت نگهداشته شده است، از این رو در هیچ کجای دنیا چنین نرخ سود تضمین شدهای وجود ندارد.
خروج ارز به روش سپرده بانکی
عده دیگر از خارج نشینان اقدام به اخذ وام از بانکهای اروپایی با بهره بسیار پایین کردهاند و سپس با تبدیل آن به ریال، در بانکهای داخلی با نرخ سود بالاتر سپردهگذاری کردهاند. تفاوت سودی که میدهند و سودی که میگیرند 10 تا 12درصد است که عایدی محسوب میشود. اینها سود دریافتی را تبدیل به ارز کرده و سپس صرف بازپرداخت اصل و فرع وام خارجی خود میکنند، یعنی حدود 10 تا 12درصد تفاوت بین سودی را که میگیرند و سودی را که پرداخت میکنند، از کف ملت میربایند.
تنها ریسکی که این گروه از سپردهگذاران دارند، ریسک افزایش قیمت ارز خارجی بیشتر از 10درصد در سال است و این نوع پول در آوردن فقط در اقتصاد ایران شدنی است.
حال در نظر داشته باشید اگر که نرخ ارز کاهش هم داشته باشد، چهقدر خوش به حالشان خواهد شد و چه ثروتی از جیب ملت خارج میشود.
در نگاه عامهپسند شنیدن کاهش نرخ ارز خارجی به منظور تقویت پول ملی، مطلوب و خوشایند است. مردم کوچه و بازار به نظرشان میآید که اگر قیمت دلار نصف شود، قدرت خریدشان دو برابر میشود. البته برای رفتن به مسافرت خارج کشور و خرید ارز و خرج کردن آن خیلی خوب است؛ ولی قیمت این خوب خرج کردن، کاهش ثروت ملی و توسعه اقتصادی است که باید تاوان این فرآیند را همه مردم ایران پرداخت کنند.